فال گرفتن از آثار ادبی، از باورهای کهن این مرز و بوم است. در گذر زمان ساکنان این خاک به ادیبانی که گمان میبردند بهرهای از کلام حق دارند رجوع میشد. با این حال، اما در گذر زمان تنها تفال به حافظ در فرهنگ عامیانه ما باقی مانده است.
خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
تا ببینم که سرانجام چه خواهد بودن
غم دل چند توان خورد که ایام نماند
گو نه دل باش و نه ایام چه خواهد بودن
مرغ کم حوصله را گو غم خود خور که بر او
رحم آن کس که نهد دام چه خواهد بودن
باده خور غم مخور و پند مقلد منیوش
اعتبار سخن عام چه خواهد بودن
دست رنج تو همان به که شود صرف به کام
دانی آخر که به ناکام چه خواهد بودن
پیر میخانه همیخواند معمایی دوش
از خط جام که فرجام چه خواهد بودن
بردم از ره دل حافظ به دف و چنگ و غزل
تا جزای من بدنام چه خواهد بودن
شرح لغت: سرانجام: فرانجام /عاقبت
تفسیر عرفانی:
حضرت حافظ در بیت آخر میفرماید:
دل حافظ را با نوای دف و چنگ و خواندن سود و غزل از راه بردم و بدنام کردم و خود نمیدانم که مجازات من گمراه و رسوا چه خواهد بود.
حال خود باید نیت خود را تفسیر نمایید.
تعبیر غزل:
عمری را به کسب مال و ثروت صرف کردهای بی آنکه هیچ بهرهای از روزهای خوش زندگی بگیری ولی بدان که زندگی برای آنکه از اندوخته هایت لذت ببری به تو فرصتی نخواهد داد. پیش از آنکه دیر شود از آنچه با رنج و زحمت بدست آوردهای کام دل بگیر که هیچ چیز ابدی و ماندنی نخواهد بود.
- نویسنده : یزدفردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
جمعه 24,ژانویه,2025